کهنگی و یکنواختی ، ملال آور است
ملالِ خاطر ما ، در بیان نمی گنجد *
محمد علی چراغی
واژگان : تغییر – قوانین - نیروی انسانی – روزمرّگی - آموزش- روز آمد – ارتباطات نو – تحوّل – تحوّل سازمانی
۱ - پیش درآمد - ازقدیم گفته اند : « روز از نو ، روزی از نو » یا « نو که آمد به بازار ، کهنه شود دل آزار» و تعبیر ها و مثل ها و کنایات دیگر . در هرصورت ، کهنگی و یکنواختی ، ملال آور است .راهِ رها شدن از یکنواختی ها، تغییر و دگرگونی است .
تغییر ، یعنی دگرگون شدن (غیربه غیر شدن) ؛ یعنی از وضع موجود ، به وضعی دیگر درآمدن ؛ معمولاً وضع یکنواخت ، انسان را دچار ملال می کند .هرازگاهی لازم است ، تغییراتی در زندگی و روزمرّگی هامان ایجاد کنیم . یقیناً دیده اید ، که بانوان خانه دار ، یا کارمند ، چند وقت یک بار چیدمان خانه را تغییر می دهند ، تا از ملال یکنواختی ، رها شوند و روحیه ی نوی کسب کنند . روحیه نو ، نیروی تازه به جان می بخشد و انسان را برای کار نو و کوشش افزون تر ، پویایی می افزاید .
از همه ی این سخنان که بگذزیم ، لازم است پا به پای زمان پیش برویم . زمان درگذز است و پیوسته در تحول و تغییر . هر روز ، کالایی نو و خدمتی نو و بازاری نو عرضه می شود و جهانی نو و طرحی نو درافکنده می شود . زندگی فردی و اجتماعیِ بشر دوران گوناگونی را گذرانده است : عصر شکار وغارنشینی ، عصر شبانی ، عصر کشاورزی ، عصر صنعتی ، فرا صنعتی ، و اینک عصر فناوری های هوشمند و عصر ارتباطات میکروالکترونیک . هیچ انسانی که صفت « اُنس» و الفت را یدک می کشد ، بی ارتباط با دیگر انسانها ، نمی تواند زندگی کند .
۲- پیش زمینه ی تغییر
برای ایجاد تغییر ، چه باید کرد ؟ در چه موقعیتی ، یک مکان ، یک پدیده ، یک انسان ، یک نهاد ، یک سازمان وو نیاز به تغییر دارد ؟ یا چرا نیاز به تغییر هست ؟ چه گونه ؟ با چه امکاناتی ؟ چه کسی باید تغییر را موجب شود و یا مجری چه کسی باید باشد ؟
اینها ، پرسش هایی است که نیاز به پاسخ دارد ؟
به زبانی ساده می توان به این پرسش ها پاسخ گفت .
شما ، لباس تان ، کهنه یا پاره می شود ، نیاز به تعویض یا ترمیم دارد و اقدام می کنید ؛ یا کهنه هم نشده ، عید نوروز فرارسیده ، بنا به آداب نوروز ، لباس نو می خرید . مبلمان خانه تان کهنه شده یا پوسیده شده ، یا دلتان را زده ، به سمسار می دهید و نو می خرید .شب عید است ، برای آنکه نوبودن را به خانه بیاورید ، خانه تکانی می کنید . اتومبیل تان ، خانه و محله تان و هر گونه امکانات زندگی تان ، را به هر بهانه تغیر می دهید .
۲ – ۱ خانه تکانی سازمانی - یک سازمان و نهاد اجتماعی ، یا اقتصادی و تجاری ، هم برای اینکه بتواند حیات خود را پی بگیرد ، ناگزیر است دست به خانه تکانی هایی بزند . چه گونه یک سازمان کهنه و فرسوده می شود و نیاز به تحول دارد ؟
مصادیق کهنگی :
- ۲ – ۱ – ۱ هرسازمان ، دارای قوانین و مقررات و آیین نامه هایی است که بر اساس آن اداره می شود . درراستای کار هایی که پیش می آید ، وزیر ، یا بالاترین مقام سازمان ، به اقتضای کار ، بخشنامه هایی خطاب به کارکنان ، صادر می کند . روش اداره سازمان بر اساس قوانین ، کاری اصولی است ؛ اما ، قوانین هم پس از گذشت زمان ، و پیش آمدن شرایط نو ، کارآیی و اقتضائات خود را ازدست می دهد ، یا روزآمد تلقّی نمی شود و ضرورتِ تجدید نظر در آن احساس می شود .به عبارتی دیگر ، قوانین با زمان پیش نمی رود و به قول معروف ، « دست و پاگیر» می شود . همین «تجدید نظر» در قوانین ، نوعی ضرورت تغییر است .
- ۲ – ۱ – ۲ نیروی انسانی سازمان ، پس از گذشت زمان ، به اجرای کار های یکنواخت و همچنین به یک نوع روزمرّگی عادت می کند؛ و از نظر اطلاعات عمومی و تخصّصی کار خود هم ، درجا می زند و به قول معروف ، روزآمد نمی شود . در چنین شرایطی ، سازمان ضرورت آموزش های ضمن خدمت را برای کارکنانش احساس می کند . بسیاری یا برخِ از کارکنان ، چنین آموزش هایی راجدّی نمی گیرند و فکر می کنند ، همین قدر که در ارتقاء شان تأثیر دارد ، کفایت می کند و در صدد یادگیری عمقی آموزه ها بر نمی آیند . هنوز هم ، پس از ده بیست سال ، که از استقرار سامانه های رایانه ای و اینترنتی بر روی میز بسیاری از کارکنان ، بعضی از آنها ، توانایی حدّ اقلّ بهره مندی از آن را ندارند .
- ۲ – ۱ -۳ هنوز هم پس از گذشتِ بیش از 50 سال از جهانی شدن سامانه های رایانه ای ، و گذشت بیش از 40 سال در ایران و گذشت حدود بیست - سی سال از رواجِ ارتباطاتِ الکترونیکی و اینترنتی در ایران ، ضعف این امکانات ، از نظر کمی پهنای باند و سرعت اینترنت ، بر همگان ، چه دولت و چه مردم ، آشکار و ملموس است .
۲ – ۲ ضروت تغییر و تحول - همه ی این مصادیق کهنگی و فرسودگی و عقب ماندگی سازمانها ، ضروت تغییر و تجدید نظر در ساختار و روش و مدیریت را افزون می کند .
۲ – ۳تحول چیست ؟
زیباترین شعارمعنوی ، یا زیباترین دعای مسلمانان یاایرانیان مسلمان، هنگام تحویل سال و نوروز ایرانی ، ادا می شود : یا محوّل الحول و الاحوال – حوّل حالنا الی احسن الحال .
«احسن الحال» چیست ؟ همان بهترین حال است . مصادیق بهترین چیست ؟ می توان چنین یاد کرد : آرامش ، آسایش ، تندرستی ، نشاط و ...
درواقع ، حال خوب یا بهترین حال ، باید همگانی باشد . اگر شما رفاه ، امکانات مطلوب و مطبوع زندگی داشته باشی و دیگران نداشته باشند ، طبیعتاً باید رنج ببری و این لازمه ی انسانیت است . شعری از حافظ ، این مدّعا را پاسخگوست :
رُخ تو در دلم آمد ؛ مُراد خواهم یافت
چرا که حال نکو ، در قفای فال نکوست .
به سخنی دیگر : هنگامی که شما روی محبوب یا روی خوش هرکس را که می بینی ، شاد می شوی و به «مُراد»دل می رسی . در باور های مردم هست که : از خانه که بیرون می آیند ، اگر به انسانی ، به قول مردم ، خوش طینت برخورد کنند ، آن روز ، روز خوبی برای آنها خواهد بود ؛ در واقع «فال نکو» به دنبال دارد . در هرصورت ،لازمه ی « حال نکو » ، نکو بودن حال همه است . آدمی که در زندگی مشکلاتی دارد ، طبیعتاً نیروی منفی به دیگران القا می کند . و بر عکس ف انسان هایی که آرامش خاطر دارند ، با روی خوش برخورد می کنند و نیروی مثبت به دیگران می دهند . و از این رهگذر ، انسانهای با نیروی مثبت ، با طیب خاطر برای زندگی شخصی و اجتماعی ،کوشش می کنند و نتیجه ی کارشان ، مطلوب و مطبوع خواهد بود .
2 – ۴ تحول سازمانی و الزامات آن ؟
تحول سازمانی ، درواقع ، دورریختن ساختار کهنه و بنا کردن ساختاری نو است . و البته از نظام موجود ، و از مصالح آن می توان و باید بهره مند شد . آنچه سودمند است ، نگه داشت و آنچه بوی کهنگی می دهد ، کنار گذاشت .
الزامات تحول سارزمانی :
2 – 4 – 1 تحول گروهی است :
تغيير و تحول ، بطریق اولی ، در سازمانها هم باید ، مستمرّ باشد . قید « بطریق اولی» از این جهت است که ، سازمان یک نهاد است و از گروهی انسان تشکیل شده و باید دست به دست یکدیگر دهند و کار گروهی کنند تا سازمان به اهداف خود برسد و نتیجه ی آن شامل خال مخاطبان و مشتریان وی خواهد بود .
2 – 4 – 2 اندیشه و تأمّل
در سازمان ، افراد باید فرصت فکر کردن داشته باشند تا بتوانند درکارهای خود تغیر و تحول ایجاد کنند ؛ اگر یکسره گرفتار کار باشند ، اندیشه و تأمّل و تدبِر از آنها گرفته می شود و دچار همان معضلی می شوند که از آن با عنوان « کهنگی و یکنواختی » یاد می کنیم وحاصل آن بیماری ملال است و دل نبستن به کار.
2 -4 -3 باورمندی کارکنان و مدیران
یکی از الزامات تحول در سازمان ، باور داشتن کارکنان و مدیران به آن است .
2 – 4 – 4 نظام نو را باید با بهره گیری از تجربیات گذشتگان ، بنا کرد . این سخن دور از واقعیت نیست که : «گذشته پایه و بنیانِ حال و وآینده است » (بهار)
2 – 4 – 5 تغيير و تحوّل از يک روند ممتد پيروي می کند و هيچ گاه متوقف نمي شود ؛ و به محض توقف تغيير و تحول، رشد و پيشرفت شما هم متوقف مي شود.
۲ – ۴ – ۶ مسؤولیت پذیری ، از خصلت های بسیار ضروری انسانهای سازمانی در هرشرایطی است .
۲ – ۴ – ۷ تعلّق خاطر : بسیاری از کارکنان ، سازمان را محل و مکان حضور فیزیک خود و دریافت مستمری یی به نام « حقوق» می دانند که سی سال ، در روزهای کاری اداری ،بیایند و بروند و در پایان هر برج حقوق خود را بگیرندو پس از سی سال بازنشسته بشوند و بروند و حقوق بازنشستگی بگیرند و پس از چند سال و فرارسیدن کهولت و پیری و مرگ و میر !
چنین کارمندی ، در تمام عمر اداری خود ، دچار نوعی مرگ تدریجی است . در واقع ، پویایی و جنب و جوش ، زندگی را می سازد . و باز به قول اقبال لاهوری « موجیم ، که آسودگی ما ، عدم ماست .»
حاصل کلام آن که : تحوّل ، چون رودی است که همیشه جاری است و اگر متوقف شود و دنباله نداشته باشد ، سازمان ، دوباره ، دچاررکود و خمودگی و یکنواختی و ملال می شود و طبعاً بر کارکنان نیز اثر می گذارد .
۳ امرداد ۱۳۹۲ / با نظر مساعد دکتر داوود زارعیان
................................
*ولی الله درودیان